آیا جنگ خواهد شد؟

🔹این روزها پس از اعزام #ناو_جنگی ایالات متحده آمریکا و لفاظی مقامات این کشور سوال پرتکرارِ بسیاری در افکار عمومی ما این است که آیا #جنگ خواهد شد؟ برخی از سر ترس و برخی از کنجکاوی میپرسند؛ این داستان به کجا ختم میگردد؟

🔹با عرض پوزش، باید به عرض رساند آنهایی که از جنگ محتمل می پرسند فرسنگ ها از #قافله عقب و بی خبر از قیل و قال دنیایند.

🔹جنگ مدتهاست آغاز شده است.  #میدان_جنگ در فضای رسانه ای و مدیریت افکار عمومی ایرانیان است. پیش از شلیک گلوله و موشک به سمت ایران با هزاران خبر دروغ و شایعه سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم را مورد هدف قرار داده اند.

🔹بر روی دریا و یا روی زمین دنبال جنگ نباشید. جنگ اصلی اینجاست. همین تلگرام و اینستاگرام که صفحه به صفحه و #کانال به #کانال افکار مردم ما را فتح کرده اند.

🔹اگر دشمن با تولید شایعات و ایجاد حس بی اعتمادی به انقلاب کار خود را پیش برد، نیازی به ناو و موشک نخواهد داشت. 

میدان جنگ اینجاست.


✍️ #علیرضا_زادبر


موافقین ۰ مخالفین ۰
shiamuslem

آیا داروین یک آتئیست بود؟؟ - قسمت دوم

داروین در نامه ای در اواخر عمرش اعلام می کند که هیچگاه وجود خدا را انکار نکرده است !

In my most extreme fluctuations I have never been an atheist in the sense of denying the existence of a God.— I think that generally (& more and more so as I grow older) but not always, that an agnostic would be the most correct description of my state of mind.

Dear Sir | Yours faithfully | Ch. Darwin

https://www.darwinproject.ac.uk/letter/DCP-LETT-12041.xml

در شدید ترین نوسان های زندگی ✖️من هرگز یک آتئیست در معنای انکار خدا نبوده ام ✖️ من فکر می کنم (عموما هر چقدر که بیشتر رشد می کنم ) و نه برای همیشه ندانم گرایی ،صحیح ترین توصیف از حالت ذهنی من باشد .

2-در اینجا آتئیست های ایرانی که اطلاعات کمی درباره ی این مفاهیم دارند، احتمالا در مخالفت با خداباور بودن داروین به شما می گویند او اعلام کرده که یک ندانم گراست !!

سوال : آیا یک ندانم گرانمی تواند خداباور باشد ؟! البته که می تواند . بسیاری از ندانم گرا ها از جمله خود داروین خداباور بوده اند و خداباوری ندانم گرا یک گرایش فلسفی است 

درباره ی خداباوری ندانم گرا در سایت زیر می توانید بیشتر مطالعه کنید👇 

https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%85%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7

3- داروین بارها در نوشته هایش به وجود #خالق(creator) اشاره کرده است و حتی انتخاب طبیعی را تحت اراده ی خالق می داند که جهت اختصار فقط دو مورد را می آوریم:

1️⃣نمونه ی اول:

There is grandeur in this [natural selection] view of life, with its several powers, having been originally breathed by the Creator...

http://darwin-online.org.uk/Variorum/1859/1859-490-c-1860.html

این یک حالتی است [انتخاب طبیعی] و نقطه نظری است از زندگی و قدرتهای زیادی که اصالتا❌⬅️به وسیله ی خالق❌ در حالتهای مختلف ،تولید شده اند ،درحالی که این سیاره به چرخش ادامه می دهد و بر طبق قانون اثبات جاذبه که خیلی ساده است ،باحالت بسیارزیباو جالب "بی پایان آغاز" شروع می شود و به تدریج ادامه خواهد یافت .

🔸کاملا واضح است که آتئیست ها خلقت را توسط یک خالق قبول ندارند ،اگر وجود خالق را بخواهند بپذیرند که دیگر خداناباور نخواهند بود ! پس اینجا نقطه ای است که داروین به آتئیست ها می فهماند که حتی طبق داروینیسم باور به خالق و خداوند الزامی است ! 

2️⃣ نمونه ی دوم :

Belief in God—Religion.—There is no evidence that man was aboriginally endowed with the ennobling belief in the existence of an Omnipotent God. On the contrary there is ample evidence, derived not from hasty travellers, but from men who have long resided with savages...

از تبار انسان:

http://darwin-online.org.uk/content/frameset?pageseq=78&itemID=F937.1&viewtype=side

شاهدی وجود ندارد که به انسان از ابتدا باور شریف به یک خدای قادر مطلق اعطا شده باشد. در مقابل شواهد بسیاری وجود دارد که نه از مسافران تازه از راه رسیده [منظور انسان های بدوی است- مترجم]، بلکه از انسان هایی که مدت ها در مجاورت انسان های وحشی اقامت داشتند، نژاد های متعددی منشعب شده [derived] که وجود داشته و هنوز دارند، ایده ای درباره یک یا چند خدا ندارند و برای اظهار چنین مفهومی واژه ای در زبانشان ندارند. البته این پرسش که آیا یک خالق یا قانون گذار برای جهان وجود دارد، کاملا جداست و توسط بزرگترین اندیشمندانی که تاکنون بوده اند، پاسخ مثبت داده شده است.

🔸بسیار جالب است که داروین می گوید بزرگترین اندیشمندان وجود خالق را پذیرفته اند ! 

✍️ در پایان دوستان عزیز هرگاه کسی را دیدید که احساس حماقت میکند، به او این موضوع را بگوئید که آتئیست هایی وجود دارند که فکر می کنند داروین که خودش می گوید خدارا انکار نکرده و حتی انتخاب طبیعی را تحت اراده ی خالق می داند ،نظریه ای ارائه کرده است که وجود خدا را رد می کند !

موافقین ۰ مخالفین ۰
shiamuslem

آیا داروین آتئیست بود ؟؟ - قسمت اوّل

🔹چارلز داروین یک آتئیست نبوده است!!

خوانندگان دوران مدرن همواره به دیدگاه‌های دینی چارلز داروین، طبیعت‌شناس (Naturalist) برجسته و نویسندۀ کتاب منشأ انواع (Origin of Species) که در سال ۱۸۵۹ چاپ شد، توجه کرده‌اند. کتاب‌فروشی‌ها و اینترنت مملو است از بحث‌های مختلف دربارۀ دیدگاه‌های داروین و تأثیر نظریۀ تکامل (Theory of Evolution) او بر دین.....

🔹در این بین، برخی داروین را به آتئیسم متهم کردند و برخی از طرفداران آتئیسم نیز نام داروین را برای تبلیغ، در لیست آتئیست‌های معروف آورده‌اند! برخی از مردم او را کافر و «کسی که هیچگاه به کلیسا نرفته» می‌نامیدند. داروین این القاب (کافر، بی‌دین و...) را در روزنامۀ آلمانی the Frankfurtet Zeitung und Handelsblatt علامت زده‌بود. بدون شک این جمله، داروین را به خنده انداخته بود!در نظر بسیاری از مردمِ آن دوره این باور وجود داشت که داروین، فقط یک قانون طبیعی جدید کشف کرده که البته خدا طراح آن بوده است. به نظر می‌رسد خود داروین نیز لااقل بخشی از لوازم دینی نظریۀ تکامل را چنین می‌دید.چند نامۀ خصوصی داروین که در آن‌ها راجع‌به دین سخن گفته‌بود، در اواخر عمر او منتشر شد و تعداد بیشتری پس از مرگش. در بحث‌های مفصل دربارۀ دیدگاه‌های دینی داروین بارها به این نامه‌ها ارجاع داده شده است. وقتی من (جان ون ویهه: John van Wyhe نگارنده این نوشتار) به دنبال اطلاعاتی دربارۀ دیدگاه‌های دینی او می‌گشتم، به سایت داروین‌آنلاین سر زدم. این سایت مجموعه‌ای است از نوشته‌های داروین که در آن می‌توان واژگان و اصطلاحات کلیدی آثار او را جست‌وجو کرد.

🔹با جست‌وجوی اصطلاحاتی چون «آتئیست» و «آتئیسم» به بحث‌های خود داروین در این باره برخوردم. ظاهراً پیش از آن کسی به آن‌ها توجه نکرده‌بود. قطعۀ مذکور را در یادداشت طولانی داروین در ابتدای ترجمۀ انگلیسی بیوگرافی پدربزرگ پدری‌اش یافتم که نوشتۀ ارنست کراس (Ernst Krause) است. پدر بزرگ آزاداندیش داروین، اراسموس داروین (۱۷۳۱-۱۸۰۲)، شاعر و پزشک بود. داروین در آن نوشته به این پرسش پرداخته بود که آیا پدربزرگش یک آتئیست بوده است؟«دکتر اراسموس داروین را بارها آتئیست نامیده‌اند؛ در حالی که در تک‌تک کارهایش می‌توان عبارات روشن و صریحی یافت که نشان می‌دهند او کاملاً به خدا به عنوان خالق جهان باور داشت. برای مثال، او در "معبد طبیعت" (Temple of Nature) از خدای خالق جهان سخن می‌گوید. حتی در انتهای "زونومیا" (Zoonomia) می‌نویسد: «آسمان‌ها بر شکوه و جلال خداوند گواهی می‌دهند و چرخ گردون ساختۀ دست اوست.» او شعری در باب احمقانه‌بودن آتئیسم منتشر کرد که می‌گفت «من به نحو حیرت‌انگیز و باشکوهی آفریده شده‌ام.» بند نخست این چکامه چنین بود: «ای بی‌خدای احمق، آیا رقص بی‌نظم و سرگیجه‌آور اتم‌ها به این سو و آن سو می‌توانست جهانی چنین شگفت‌انگیز و پر از حکمت و هماهنگی ایجاد کند؟!»

🔹اگر چارلز داروین استدلال کرده است که سخنان پدربزرگش دربارۀ خالق جهان به این معناست که او آتئیست نبوده است، پس می‌توان نوشته‌های خود داروین را نیز بر همان اساس داوری کرد. با جست‌وجوی واژۀ "خالق" (Creator) در نوشته‌های چاپ شده‌اش که در سایت داروین‌آنلاین موجودند، می‌توان به‌سرعت دریافت که داروین در سراسر عمرش چنین ادبیاتی را به کار می‌برده است. واژۀ "خالق" (که آتئیست‌ها از آن استفاده نمی‌کنند، بلکه قاعدتاً یک واژه مورد کاربرد خداباوران است) نخستین بار در اولین کتاب داروین به نام «یادداشت‌های روزانۀ پژوهش‌ها: Journal of Researches»   (ویراست نخست ۱۸۳۹، بر اساس یادداشت‌های بیگل یا سفر بیگل: The Voyage of the Beegle) این واژه آمده است و از امکان وجود خالق (یا خالق‌ها) در جهان سخن گفته است. بار دیگری که داروین این اصطلاح را به کار برد در کتاب بعدی‌اش راجع‌به «سازگاری گرده‌افشانی گل ارکیده با محیط» بود. همچنین داروین در سال ۱۸۷۱ در کتاب «تبار انسان» به موضوع باور به خدا پرداخته‌است: «شواهدی در دست نیست که انسان از ابتدا از موهبت باور به وجود یک خدای توانا بهره‌مند بوده‌باشد. گرچه پرسش از وجود خالق و فرمانروایی در جهان پرسشی کاملاً متمایز است و برترین متفکرانی که تا کنون زیسته‌اند به این پرسش پاسخ مثبت داده‌اند.»

🔹داروین همچنین در سال ۱۸۷۶ شروع کرد به نوشتن یک اتوبیوگرافی (یعنی نوشتن زندگینامه خود) خصوصی برای فرزندان و نوه‌هایش. داروین در این کتاب به تغییر دیدگاه‌های دینی خویش اشاره کرده است. او در اواخر دهۀ ۱۸۳۰ به‌تدریج در رابطه با مسیحیت به شک دچار شد و این شک باعث شد او دیگر مسیحی نباشد؛ گرچه آتئیست هم نبود و هنوز به‌نوعی تئیست (خداباور) محسوب می‌شد. «تئیست» بودن در زمان داروین به معنای باور به خدایی فراطبیعی بود که طبیعت یا جهان را خلق کرده است. داروین اصطلاحِ تئیست را در یکی از قسمت‌های معروف اتوبیوگرافی به کار برده‌است: «دشواری یا شاید بهتر است بگویم ناممکن‌بودن فهم این جهان بی‌کران و شگفت‌انگیز که انسان با توانایی نگاه به گذشته‌های دور و آیندۀ دور نیز بخشی از آن است، به مثابۀ نتیجۀ تصادفی کور یا ضرورت. وقتی در مورد این مسائل می‌اندیشم، حس می‌کنم باید به علت نخستینی فکر کنم که ذهنی هوشیار و تا حدی شبیه به ذهن انسان دارد و شایسته است که من یک تئیست نامیده شوم.» هرچند خداباوری در داروین بعدها ضعیف شد. اما او هیچگاه تبدیل به یک آتئیست نشد. در نامه‌ای که داروین در سال ۱۸۷۹ تقریباً هم‌زمان با اتوبیوگرافی نوشته است، چنین می‌گوید: «در شدیدترین نوسان‌هایم، هرگز یک آتئیست به معنای منکر وجود خدا نبوده‌ام.»

🔹در حقیقت می‌توان گفت که داروین، در بدترین حالت یک آگنوستیک بود (به زبانی ساده‌تر یعنی کسی که درباره "وجود یا عدم وجود خدا" نظری ندارد) و در بهترین حالت، یک خداباور بود. به هر صورت، در آثار و زندگی داروین، یک نکته کاملاً واضح است: تمامی شواهد موجود نشان می‌دهند که داروین یک آتئیست نبود.

http://publicdomainreview.org/2011/06/28/was-charles-darwin-an-atheist

داروین:

در سخت ترین نوسانهای زندگی ام هر گز یک آتئیست به معنای منکر خدا نبوده‌ام.

In my most extreme fluctuations I have never been an atheist in the sense of denying the existence of a God

پایان قسمت اوّل

موافقین ۰ مخالفین ۰
shiamuslem

مردم دیندار شادتر از مردم بی دین هستند

جدیدترین تحقیق موسسه پیو ریسرچ(معتبر ترین مرکز آمارگیری دنیا) که 12  روز پیش (31 ژانویه، 11 بهمن )منتشر شد حاکی از آن است که مردم مذهبی زندگی بسیار شادتری نسبت به مردم بی دین دارند.

People who actively practice a religion may be happier than the rest, according to a new study. a Pew Research study analyzed survey data from more than two dozen countries to compare the self-reported lifestyles of religious and non-religious people

بر اساس یک مطالعه جدید ، مردمی که به صورت فعالانه اعمال دین را انجام می‌دهند، ممکن است از بقیه مردم شادتر باشند . تحقیقات موسسه ی پیو ریسرچ داده های نظر سنجی  را از 24  کشور برای مقایسه با گزارش ها ارسالی مردم از شیوه زندگی افراد مذهبی و غیر مذهبی بررسی کرد

Overall, the researchers found actively religious people tend to be happier, though they aren’t necessarily healthier in terms of exercise or obesity rates

به طور کلی محققان دریافتند که افرادیکه به صورت فعالانه اعمال دین را انجام می‌دهند تمایل بیشتری برای شاد بودن دارند. اگرچه انها در بحث ورزش و درجه چاقی لزوما سالمتر نبودند. (دیندار بودن انسان را از ورزش کردن معاف نمی‌کند)

Greater thinkers have been pondering why people believe in god for centuries. Religious activities make our brains feel good, encouraging us to repeat them. In addition, household norms tend to encourage people to be religious. 

متفکران بزرگ همواره تفکر کرده اند که چرا مردم برای قرن  به خدا باور دارند. فعالیت مذهبی باعث ایجاد احساس خوشایند در مغز ما می‌شود و همین احساس خوشایند باعث می‌شود که مجددا آن عمل را تکرارکنیم . علاوه بر این هنجارهای خانواده تمایل دارند افراد را به داشتن مذهب تشویق کنند

While the link between religion and health may not have been so clear, the findings on self-reported happiness are ‘striking,’ the researchers say. The study broke religious participation down to three categories are: Actively religious (regular participation), ‘inactively religious’ (claim a religious but attend services infrequently), and ‘religiously unaffiliated’ (people who do not identify with any religion). More than a third of actively religious adults in the US (36 percent) described themselves as ‘very happy’ in the surveys, compared to a quarter of both inactive and unaffiliated Americans.

محققان می‌گویند در حالیکه ممکن است رابطه دین و سلامتی به طور کامل روشن نباشد ، گزارش های شخصی قابل توجه و کمک کننده هستند. این مطالعه مشارکت مذهبی را به سه بخش تقسیم می کند. . مذهبی فعال،  مذهبی غیر فعال و و بدون وابستگی مذهبی.  بیش از یک سوم مذهبی های فعال در آمریکا خود را در این نظرسنجی در مقایسه با دو گروه دیگر بسیار شاد  معرفی کردند

Religious people may also tend to make healthier lifestyle choices, often reporting that they smoke and drink less than non-religious people.

مردم مذهبی همچنین ممکن است  به انتخاب شیوه زندگی سالمتر  تمایل داشته باشند . اغلب گزارش های حاکی از آن است که انها نسبت به مردم بی دین  کمتر سیگار میکشند و کمتر شراب می نوشند

لینک این تحقیق در دیلی میل:

https://www.dailymail.co.uk/sciencetech/article-6671815/Religious-people-happier-dont-actively-participate-faith-study-finds.html

لینک این تحقیق در موسسه ی پیو:

http://www.pewforum.org/2019/01/31/religions-relationship-to-happiness-civic-engagement-and-health-around-the-world/

موافقین ۰ مخالفین ۰
shiamuslem

پرسش و پاسخ با محمّدرضا امیری

📝 پرسش و پاسخ با محمدرضا امیری:

📆 برگرفته از کرسی آزاد اندیشی با موضوع «مهدویت» | ج3

🔹برگزار شده در تالار گفتگوی مجموعه ندای شیعه | مورخه جمعه 6 اردیبهشت 98

☑️ #پرسش:

سلام خسته نباشید

چگونه میشود یک منتظر واقعی بود

✅ #پاسخ:

سلام علیکم

برای درک واقعی مفهوم انتظار و اینکه یک منتظر واقعی بود ابتدا  باید پیرامون وظایف منتظران مطالعه و تحقیق شود با استفاده از کتب مربوطه همچون مکیال المکارم که بسیار موثر است

سپس با شناخت ظرفیت های شخصی خود در راستای ظهور حضرت قائم علیه السلام فعالیت کنید

☑️ #پرسش:

فلسفه و دلائل غیبت امام زمان چیه

مگر نه اینکه خدا به هر کاری قادر هست یعنی نمیشد امام زمان بین مردم ظاهر باشن و حوکمت کنن بدون اینکه اسیبی ببینن؟؟

✅ #پاسخ:

سلام علیکم

فلسفه اصلی غیبت این است که با نبود امام علیه السلام در بین مردم ، مردم و خواص در متون دینی تفقه کرده و  پویایی دین را به کمال برسانند ضمن اینکه برخی حکمت های غیبت امام مهدی علیه السلام در روایات ائمه علیهم السلام ذکر شده است

برای حکومت حضرت علیه السلام نیز شرایطی مورد نیاز است که تا وقتی محقق نشود ظهور و دولت کریمه شکل نمیگیرد.

اگر حضرت در بین مردم باشد و خداوند بخواهد کاری کند که حاکمان جور نتوانند بر ایشان دست پیدا کنند این مسئله در منافات با اختیار بشر است و مستلزم جبر نسبت به حاکمان است که امری منتفی است

☑️ #پرسش:

کدام دلیل عقلی و نقلی لزوم وجود حجت الهی را اثبات می کند؟

✅ #پاسخ:

در بحث ادله نقلی:

روایات متعددی از مصعومین علیهم السلام دال بر وجود حجت الهی است

در سوره هود خداوند تعالی می فرمایند: لکل قومٍ هاد (برای هر قومی هدایتگری است) و به مقتضی این آیه شریفه وجود هدایتگری از جانب خداوند متعال برای ما لازم و ضروری است.

ادله عقلی:

پیامبر اکرم ص نیاز به جانشین دارند و باید جانشینان ایشان ستون دین باشند و راه ایشان را ادامه بدهند

در هر زمانی نیاز به جانشینی است تا مردم آن زمان رهبر خود را داشته باشند

به مقتضی دو مقدمه فوق در این زمان نیز لازم است رهبری (هر چند غائب از دیدگان) باشند تا مردم دچار سردرگمی یا به اصطلاح بحران هویت دینی نشوند

☑️ #پرسش:

اینکه خانواده ی امام عصر تو مثلث برمودا زندگی می کنند صحت داره؟

✅ #پاسخ:

سلام علیکم

اصل داستان مربوط به جزیره خصراء است که فاقد اعتبار و ارزش است برخی نیز مثلث برمودا را با جزیره خضراء مطابق دانسته اند که با فرض عدم اعتبار داستان جزیره خضراء، بحث درباره مثلث برمودا نیز فاقد اعتبار است

ضمن اینکه برخی پژوهشگران داستان مثلث برمودا را ساخته صهیونیسم میدانند که در راستای جهت دهی به آخرالزمان ساخته شده است

☑️ #پرسش:

در کتاب یار مهدی از انتشارات مسجد  جمکران  در یکی از احادیث نوشته شده بود هر حکومتی که قبل ازظهور امام زمان به وجود آید حکومت طاغوت است. میتوانید این حدیث را با نظام فعلی ما توضیح دهید

✅ #پاسخ:

سلام علیکم

منظور روایات حکومتی است که مستقلاً و خارج از چهارچوب ولایت ائمه علیهم السلام تشکیل شود و گرنه حکومت هایی که در راستای زمینه سازی ظهور امام عصر علیه السلام (همچون نظام ما) تشکیل شوند نه تنها مورد نهی نیستند بلکه در برخی روایات به آن ها تشویق شده است و الّا اگر ما منظور از قیام های قبل از ظهور را تمام قیام ها اعم از حکومت های مستقل و حکومت های دارای ولایت اهل بیت علیهم السلام بدانیم قیام حضرت سید الشهدا علیه السلام نیز شامل قیام های قبل از ظهور میشود حال آن که چنین نیست

موافقین ۰ مخالفین ۰
shiamuslem

آیا امام حسن و حسین علیهما السلام در قتل مردم ایران حضور داشته اند؟!

آیا درست است که میگویند امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در قتل مردمِ ایران شریک بوده اند؟ چنانچه در تاریخ طبری نیز این مطلب ذکر شده است.


🔹نکته اوّل این که تنها منبع نسبتاً کهنی که این مسئله در آن ذکر شده است، کتاب"تاریخ اُمم و الملوک" معروف به تاریخ طبری نوشته محمد ابن جریر طبری است.

🔸نکته دیگر این که راویان این دسته از روایات دو شخص میباشند: 


نفر اوّل: علی ابن مُجاهد 

نفر دوم: سیف ابن عمر

 

🔹نکته جالب این است که هر دو از کسانی اند که علمای اهل سنت و تشیع مثل عجلونی- شیخ طوسی(ره) و...) آن ها را به شدّت تضعیف نموده اند به گونه ای که حتی به علی ابن مجاهد لقب کفر، نفاق، زندیق بودن را داده اند و یا سیف ابن عمر شخصی است که نه تنها  در ذهن مریضش روایت درست میکرده، بلکه حتی صحابی نیز به صورت ذهنی می ساخته و از این موجودات خیالی روایت نقل میکرده است چنانچه علامه عسکری(ره) بیش از یکصد تن از صحابی را ذکر میکنند که اصلاً وجود خارجی نداشته اند بلکه ساخته و پرداخته سیف بوده است!!

🔍(برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به رجال طوسی - رجال عیاشی - معجم رواة الحدیث – کشف الخفاء عجلونی و...) -(تاریخ بغداد، الخطیب بغدادی - متوفی 463ق- ج 12، ص 106) 

🔺نکته پایانی باید ذکر کنیم این است که امام معصوم(ع) هیچ گاه نمیتواند زیرِ پرچمِ ظلم، قرار گرفته و برای آنها شمشیر بزند ضمن اینکه تمامِ مشاوره هایِ امیرالمومنین(ع) به گونه ای بوده که ایشان برای مصالح مسلمانان و از بین نرفتن جامعه اسلامی با جهل خلیفه زمان دست به این مشورت ها میزدند امّا هیچ گاه مقام مشاور خلفاء را قبول نکردند.

موافقین ۰ مخالفین ۰
shiamuslem

حدیث امام حسین (ع) درباره برده گرفتن ایرانیان در تروازوی نقد:

📝حدیثی از امام حسین (ع) در نکوهشِ ایرانیان در سفینه البحار نوشته شیخ عباس قمی (ره) موجود است به این مضمون: هواخواهان ما عرب و دشمنان ما عجم اند .. باید زنان ایرانیان را به بردگی گرفت و مردانشان را از دم تیغ گذراند. حال واقعیت چیست؟

 

🔹 ابتدا باید این نکته را متذکر شویم که این حدیث از امام صادق(ع) است نه از امام حسین(ع) و شبهه افکنان این حدیث را به امام حسین(ع) نسبت داده اند تا حب ایرانیان را نسبت به محرم و اربعین نشانه بگیرند.

🔹 نکته مهم این است که قسمتِ دوم حدیث یعنی از قسمت باید زنان تا آخر .. این قسمت به هیچ عنوان در سفینه البحار و منبع اصلی این حدیث یعنی معانی الاخبار شیخ صدوق(ره) ص 403 نیامده است و این قسمت توسط شبهه افکنان جعل و به حدیث اضافه شده است.

🔹 حال باید به توضیح قسمت اول حدیث که هواداران ما عرب و دشمنان ما عجم هستند بپردازیم :

🔺 اولاً: کلمه عرب در لغت به معنی کسی است که خوب  فصیح حرف میزند و عجم به معنی کسی که است که بد و غیرفصیح حرف میزند.

🔺 برای مثال اعرابِ حجاز،  دو قبیله حیره و غسان را با این که از نظر نژاد و ملّیت عرب بودند عجم میدانستند و آن ها را به عنوان عرب قبول نداشتند چرا که این دو قبیله در کنار مردم روم و ایران زندگی می کردند و رفته رفته اصالت زبانشان را از دست دادند (تاریخ خلفا،ج1 ص156)

🔸 پس عجم به معنی ایرانی نیست بلکه شامل کسانی است که بد حرف میزنند و در این حدیث منظور از عجم کسانی اند که احادیثِ اهلبیت(ع) را بد روایت میکنند و با بد سخن گفتن شان به احادیث و به تبع آن به معارف الهی ضربه می زنند.

🔺 ضمن این که امام صادق(ع) نماینده و خلیفه آن خدائی است که بین هیچ یک از بندگانش فرق نمیگذارد. پس چطور خلیفه و جانشین او بر روی زمین تبعیض قائل میشود؟

🔍 اما شاید برای شما جالب باشد که بدانید قسمت دوم حدیث که به امام(ع) نسبت داده شده است در اصل از چه کسی است؟

🔹بعد از این که محدث قمی(ره) حدیث امام را ذکر می کنند، نظر عمر بن الخطاب را نسبت به ایرانی‌ها (فارس‌ها) تحت عنوان «سوءُ رأیِ الثانی فِی الأعاجم» نقل می‌کند با این عبارت:

🔹 وقتی اسیران فارسی زبان (ایرانیان) را به مدینه آوردند، دوّمی(عمر بن الخطاب) خواست زن های آنان را بفروشد و مردان آنها را غلام و بردة عرب قرار دهد و تصمیم گرفت افراد معلول و ناتوان و پیرمرد را در طواف و اطراف بیت الله الحرام، سوار بر پشت آنها (ایرانیانِ به بردگی گرفته شده) کند. امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(علیه‌السلام) فرمود:

🔸 به راستی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: کریم هر قومی را احترام کرده، گرامی دارید هر چند با شما مخالف باشند، این در حالی است که ایرانیان مردانی حکیم و دانشمند و انسانهایی با شخصیت و با کرامت‌اند، آنها بر ما سلام کرده و درود فرستاده و میل به اسلام پیدا کرده‌اند. و من سهم غنیمت خودم و حق بنی‌هاشم از آنها را، برای خوشنودی خدا آزاد کردم!!

🔹 ملاحظه بفرمائید این خلیفه دوم بوده است که از ایرانیان متنفر بوده و امیر مومنان(ع) چگونه از ایرانیان به عنوان مردان با فضیلت نام برده و خلیفه را منع می کند اما شخص شبهه افکن سخنان خلیفه دوم را به امام معصوم(ع) نسبت داده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰
shiamuslem

ذوالقرنین - کوروش - امام صادق(ع):

📩 شبهه:

در یک سخنرانی شنیدم امام صادق علیه سلام ذوالقرنین را عبدالله بن ضحاک معرفی کردند، سخنران گفته است ضحاک همان آستیاگ پدر بزرگ کوروش است پس کوروش همان ذوالقرنین است آیا درست؟


💠 پاسخ:

1️⃣ اینکه کوروش از پدر بزرگ مادری، به قوم ماد متصل باشد و پدر بزرگ وی #آستیاگ یا آژی دهاک باشد شدیدا مورد تردید است.

باستان شناسان و تاریخدانان متعددی بیان کرده اند که کوروش هیچ ربطی به آستیاگ ندارد که برای نمونه چند مورد را بیان میکنم :


۱.کتسیاس مورخ مشهور یونانی :

کتسیاس که در دربار هخامنشیان زندگی می کرد گفته است؛آستیاگ هیچگونه قرابتی(نسبت) با کوروش نداشت.

(حسن پیرنیا، ایران باستان، جلد اول، ص ۲۴۰)


۲.ماریا بروسیوس : 

ماریا بروسیوس تاریخدان و ایران شناس مشهور این نظر را که آستیاک و کوروش بایکدیگر نسبت خانوادگی داشته باشند را شدیداً رد میکند و آنرا یک دروغ برای همراه کردن مردم ماد و تایید کوروش نزد آنها میداند.

(ماریابروسیوس،ایران باستان،صفحه۲۶)


۳.والترهینتس :

والتر هینتس، تاریخدان،زبان شناس بزرگ آلمانی صراحتا بیان میکند اینکه کوروش از طرف مادری به آستیاگ پادشاه ماد ربط داشته باشد یک دروغ بزرگ تاریخی است که آنرا پارسیان برای مشروعیت بخشی و همراهی قوم ماد مطرح کرده اند.

(والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه۹۲ و ۹۳)


2️⃣ این روایت، آنگونه که شیخ صدوق نقل کرده، از جهت سند، مرفوع است. یعنی سند آن افتادگی دارد و لذا به خودیِ خود حجیت ندارد، دیگران نیز این را روایت را از شیخ صدوق نقل کرده اند.

(شیخ صدوق، الخصال، قم: انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1362، ج 1، ص 255.)

3️⃣در مقابل این دست روایاتِ ضعیف‌السند، روایاتی داریم منسوب به اهل بیت علیهم السلام که می‌گویند ذوالقرنین جوانی از اهل روم بود.


متن روایت: قَالَ: جِئْتُمْ تَسْأَلُونِّی عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ، قَالُوا: نَعَمْ، قَالَ: کَانَ غُلَاماً مِنْ أَهْلِ الرُّومِ ثُمَّ مَلَکَ، وَ أَتَى مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَ مَغْرِبَهَا، ثُمَّ بَنَى السَّدَّ فِیهَا. قَالُوا: نَشْهَدُ أَنَّ هَذَا کَذَا.


سند: عبد الله بن جعفر حمیرى، قرب الإسناد، قم: مؤسسة آل البیت، 1413 هجری قمری، ص 322؛ فیض کاشانى، تفسیر الصافی، تهران: مکتبه الصدر، 1415 هجری قمری، ج 3، ص 258؛ شیخ حویزی، تفسیر نور الثقلین، قم: انتشارات اسماعیلیان، 1415 هجری قمری، ج 3، ص 293.


4️⃣ بر فرض اینکه نام عبداللّه ابن ضحاک را قبول کنیم در روایات آمده عبداللّه ابن ضحاک ابن سعد (در برخی نسخه ها آمده است مَعد) یعنی نام جد عبداللّه ، سعد یا مَعد بوده و تطبیق آن با کوروش هخامنشی صحیح نیست


سند: شیخ صدوق، الخصال، ترجمه یعقوب جعفری، قم: نسیم کوثر، 1382، ج 1، ص 369؛ شیخ صدوق، الخصال، ترجمه مرتضی مدرس گیلانی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات جاویدان، 1362، ج 1، ص 202؛ سید هاشم بحرانى، البرهان فی تفسیر القرآن‏، قم: انتشارات مؤسسه بعثه‏، 1374، ج 3، ص 674


📬 واحد «پاسخگویی به شبهات» مجموعه منتظران ظهور

موافقین ۱ مخالفین ۰
shiamuslem

منکر «مهدویت»، منکر اولوهیت خداوند متعال است:

🔹ناصر الدین البانی از علمای سلفیه و مورد قبول بزرگان وهابی در کتاب «سلسلة الاحادیث الصحیحة» در حدیثی در مورد حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) عنوان داده: (قیام حضرت مهدی، حقیقتی نزد علماء است)[1]


🔹وی در مورد این حدیث، به بررسی سندهای مختلف پرداخته و چند سند را با شروط بخاری و مسلم صحیح دانسته و تأیید ذهبی را در آن‌ها آورده است، و گفته از کسانی‌که این روایت را تصحیح کرده‌اند (صحیح دانسته‌اند)، ابن‌تیمیه است که می‌گوید: «احادیثی که به آن‌ها برای قیام حضرت مهدی احتجاج می‌شود، احادیث صحیحی است که ابوداود، ترمذی، احمد بن حنبل و دیگران از ابن‌مسعود و دیگر راویان، روایت کرده‌اند»[2] سپس اسم 11 عالم را می‌برد و می‌گوید آنان و تعداد زیادی از علما، احادیث قیام حضرت مهدی را صحیح دانسته‌اند.


🔹البانی در پایان می‌گوید برخی از علما به دلیل خرافاتی که حول جریان مهدویت دیده‌اند، گمان کردند که این خرافات، لازمه اعتقاد به قیام حضرت مهدی است و اصل قیام را منکر شدند.[3]


🔹البانی می‌گوید: مثلاً پس از فتنه جهیمان[4] برخی این عقیده صحیح (قیام حضرت مهدی) را منکر شده و عقاید دیگری را در همین زمینه مثل نزول حضرت عیسی در آخرالزمان که با احادیث صحیح به تواتر اثبات شده است، منکر می‌شوند و هرکس که قیام حضرت مهدی را منکر شود، نزول حضرت عیسی را نیز منکر می‌گردد.


🔹این افراد (که عقیده خروج حضرت مهدی و نزول حضرت عیسی را منکر می‌شوند) نزد من مانند کسانی هستند که الوهیت خداوند را منکر شوند، به دلیل این‌که این ادعا را بعضی از فراعنه دارند.[5] و همان‌گونه که با ادعای الوهیت توسط فراعنه، اعتقاد به الوهیت خداوند باطل نمی‌گردد، با ادعای مهدی‌های دروغین هم عقیده قیام حضرت مهدی، خرافی و باطل نمی‌شود، بلکه با روایات متواتر و صحیح اثبات شده است.


📚پی‌نوشت:

[1]. سلسلة الأحادیث الصحیحة، البانی، ج4، ص38.

[2]. همان، ج4، ص41.

[3]. همان، ج4، ص43.

[4]. «به رهبری جهیمان بن محمد بن سیف العتیبی، مسجدالحرام تصرف شد. او معتقد بود که شوهر خواهرش، محمد عبدالله القحطانی، همان مهدی است که بازگشته تا اسلام را نجات دهد. او برای اثبات گفته‌های خود از احادیثی سخن می‌گفت که در آن بازگشت مهدی پیش‌گویی شده بود. این گروه اولین روز سال ۱۴۰۰ هجری قمری را برای تصرف مسجدالحرام در نظر گرفتند، تا منطبق بر بعضی از احادیث دربارهٔ تاریخ قیام مهدی باشد.»

[5]. سلسلة الأحادیث الصحیحة، البانی، ج4، ص43. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

موافقین ۱ مخالفین ۰
shiamuslem