🔹چارلز داروین یک آتئیست نبوده است!!

خوانندگان دوران مدرن همواره به دیدگاه‌های دینی چارلز داروین، طبیعت‌شناس (Naturalist) برجسته و نویسندۀ کتاب منشأ انواع (Origin of Species) که در سال ۱۸۵۹ چاپ شد، توجه کرده‌اند. کتاب‌فروشی‌ها و اینترنت مملو است از بحث‌های مختلف دربارۀ دیدگاه‌های داروین و تأثیر نظریۀ تکامل (Theory of Evolution) او بر دین.....

🔹در این بین، برخی داروین را به آتئیسم متهم کردند و برخی از طرفداران آتئیسم نیز نام داروین را برای تبلیغ، در لیست آتئیست‌های معروف آورده‌اند! برخی از مردم او را کافر و «کسی که هیچگاه به کلیسا نرفته» می‌نامیدند. داروین این القاب (کافر، بی‌دین و...) را در روزنامۀ آلمانی the Frankfurtet Zeitung und Handelsblatt علامت زده‌بود. بدون شک این جمله، داروین را به خنده انداخته بود!در نظر بسیاری از مردمِ آن دوره این باور وجود داشت که داروین، فقط یک قانون طبیعی جدید کشف کرده که البته خدا طراح آن بوده است. به نظر می‌رسد خود داروین نیز لااقل بخشی از لوازم دینی نظریۀ تکامل را چنین می‌دید.چند نامۀ خصوصی داروین که در آن‌ها راجع‌به دین سخن گفته‌بود، در اواخر عمر او منتشر شد و تعداد بیشتری پس از مرگش. در بحث‌های مفصل دربارۀ دیدگاه‌های دینی داروین بارها به این نامه‌ها ارجاع داده شده است. وقتی من (جان ون ویهه: John van Wyhe نگارنده این نوشتار) به دنبال اطلاعاتی دربارۀ دیدگاه‌های دینی او می‌گشتم، به سایت داروین‌آنلاین سر زدم. این سایت مجموعه‌ای است از نوشته‌های داروین که در آن می‌توان واژگان و اصطلاحات کلیدی آثار او را جست‌وجو کرد.

🔹با جست‌وجوی اصطلاحاتی چون «آتئیست» و «آتئیسم» به بحث‌های خود داروین در این باره برخوردم. ظاهراً پیش از آن کسی به آن‌ها توجه نکرده‌بود. قطعۀ مذکور را در یادداشت طولانی داروین در ابتدای ترجمۀ انگلیسی بیوگرافی پدربزرگ پدری‌اش یافتم که نوشتۀ ارنست کراس (Ernst Krause) است. پدر بزرگ آزاداندیش داروین، اراسموس داروین (۱۷۳۱-۱۸۰۲)، شاعر و پزشک بود. داروین در آن نوشته به این پرسش پرداخته بود که آیا پدربزرگش یک آتئیست بوده است؟«دکتر اراسموس داروین را بارها آتئیست نامیده‌اند؛ در حالی که در تک‌تک کارهایش می‌توان عبارات روشن و صریحی یافت که نشان می‌دهند او کاملاً به خدا به عنوان خالق جهان باور داشت. برای مثال، او در "معبد طبیعت" (Temple of Nature) از خدای خالق جهان سخن می‌گوید. حتی در انتهای "زونومیا" (Zoonomia) می‌نویسد: «آسمان‌ها بر شکوه و جلال خداوند گواهی می‌دهند و چرخ گردون ساختۀ دست اوست.» او شعری در باب احمقانه‌بودن آتئیسم منتشر کرد که می‌گفت «من به نحو حیرت‌انگیز و باشکوهی آفریده شده‌ام.» بند نخست این چکامه چنین بود: «ای بی‌خدای احمق، آیا رقص بی‌نظم و سرگیجه‌آور اتم‌ها به این سو و آن سو می‌توانست جهانی چنین شگفت‌انگیز و پر از حکمت و هماهنگی ایجاد کند؟!»

🔹اگر چارلز داروین استدلال کرده است که سخنان پدربزرگش دربارۀ خالق جهان به این معناست که او آتئیست نبوده است، پس می‌توان نوشته‌های خود داروین را نیز بر همان اساس داوری کرد. با جست‌وجوی واژۀ "خالق" (Creator) در نوشته‌های چاپ شده‌اش که در سایت داروین‌آنلاین موجودند، می‌توان به‌سرعت دریافت که داروین در سراسر عمرش چنین ادبیاتی را به کار می‌برده است. واژۀ "خالق" (که آتئیست‌ها از آن استفاده نمی‌کنند، بلکه قاعدتاً یک واژه مورد کاربرد خداباوران است) نخستین بار در اولین کتاب داروین به نام «یادداشت‌های روزانۀ پژوهش‌ها: Journal of Researches»   (ویراست نخست ۱۸۳۹، بر اساس یادداشت‌های بیگل یا سفر بیگل: The Voyage of the Beegle) این واژه آمده است و از امکان وجود خالق (یا خالق‌ها) در جهان سخن گفته است. بار دیگری که داروین این اصطلاح را به کار برد در کتاب بعدی‌اش راجع‌به «سازگاری گرده‌افشانی گل ارکیده با محیط» بود. همچنین داروین در سال ۱۸۷۱ در کتاب «تبار انسان» به موضوع باور به خدا پرداخته‌است: «شواهدی در دست نیست که انسان از ابتدا از موهبت باور به وجود یک خدای توانا بهره‌مند بوده‌باشد. گرچه پرسش از وجود خالق و فرمانروایی در جهان پرسشی کاملاً متمایز است و برترین متفکرانی که تا کنون زیسته‌اند به این پرسش پاسخ مثبت داده‌اند.»

🔹داروین همچنین در سال ۱۸۷۶ شروع کرد به نوشتن یک اتوبیوگرافی (یعنی نوشتن زندگینامه خود) خصوصی برای فرزندان و نوه‌هایش. داروین در این کتاب به تغییر دیدگاه‌های دینی خویش اشاره کرده است. او در اواخر دهۀ ۱۸۳۰ به‌تدریج در رابطه با مسیحیت به شک دچار شد و این شک باعث شد او دیگر مسیحی نباشد؛ گرچه آتئیست هم نبود و هنوز به‌نوعی تئیست (خداباور) محسوب می‌شد. «تئیست» بودن در زمان داروین به معنای باور به خدایی فراطبیعی بود که طبیعت یا جهان را خلق کرده است. داروین اصطلاحِ تئیست را در یکی از قسمت‌های معروف اتوبیوگرافی به کار برده‌است: «دشواری یا شاید بهتر است بگویم ناممکن‌بودن فهم این جهان بی‌کران و شگفت‌انگیز که انسان با توانایی نگاه به گذشته‌های دور و آیندۀ دور نیز بخشی از آن است، به مثابۀ نتیجۀ تصادفی کور یا ضرورت. وقتی در مورد این مسائل می‌اندیشم، حس می‌کنم باید به علت نخستینی فکر کنم که ذهنی هوشیار و تا حدی شبیه به ذهن انسان دارد و شایسته است که من یک تئیست نامیده شوم.» هرچند خداباوری در داروین بعدها ضعیف شد. اما او هیچگاه تبدیل به یک آتئیست نشد. در نامه‌ای که داروین در سال ۱۸۷۹ تقریباً هم‌زمان با اتوبیوگرافی نوشته است، چنین می‌گوید: «در شدیدترین نوسان‌هایم، هرگز یک آتئیست به معنای منکر وجود خدا نبوده‌ام.»

🔹در حقیقت می‌توان گفت که داروین، در بدترین حالت یک آگنوستیک بود (به زبانی ساده‌تر یعنی کسی که درباره "وجود یا عدم وجود خدا" نظری ندارد) و در بهترین حالت، یک خداباور بود. به هر صورت، در آثار و زندگی داروین، یک نکته کاملاً واضح است: تمامی شواهد موجود نشان می‌دهند که داروین یک آتئیست نبود.

http://publicdomainreview.org/2011/06/28/was-charles-darwin-an-atheist

داروین:

در سخت ترین نوسانهای زندگی ام هر گز یک آتئیست به معنای منکر خدا نبوده‌ام.

In my most extreme fluctuations I have never been an atheist in the sense of denying the existence of a God

پایان قسمت اوّل